بایگانی نوشته‌های آنتونیو گاموندا

آنتونیو گاموندا مهمترین شاعر زنده‌ی اسپانیا و شاید همه‌ی جهان اسپانیولی زبان، هشت ماهه …

آنتونیو گاموندا مهمترین شاعر زنده‌ی اسپانیا و شاید همه‌ی جهان اسپانیولی زبان، هشت ماهه …

نور، نخستین حیوانِ مشهودِ آن نامشهود است.

                                                 لزاما لیما

این کتاب را …

باید باران ببارد!
خشک‌سال است در نور و
خاکستر می‌گرید چون مادرم،
بدون اشک.…

هستند معابری‌ از تلخی
کز دهانِ من
به گونه‌های تو می‌رسند.

عریانی پستان‌هایت
در …

خموشی می‌گزینم، انتظار می‌کشم
تا اشتیاقم
شعر و امیدم
چون آنی شوند که گام …

زیر پوست مادرت می‌خوابی
و رویاهایش در رویاهای تو رخنه می‌کنند.
در همان حیرت …

در تاریکی روان بودی
لطیف‌تر از بودن بود.
حالا که قطره اشکی چنان زنده…

انگار که فرود آمده باشی بر دلم
و نور آورده باشی به رگ‌های من…

زیر درختان بید
تو را در آغوشم می‌برم
و احساس می‌کنم زنده‌ای.
پس به …

لب‌هایم را به دست‌هایت نزدیک کردم
پوست‌ات
به لطافت رویاها بود.

چیزی از ابدیت…

بعضی عصرها
غروب
بر گیسوان‌ات نور نمی‌پاشد‌.

هیچ کجا نیستی
و حرف می‌زنی
با …

چون کبوتری هستی
که زمین را لمس می‌کند
و بر می‌خیزد و
دور می‌شود …

باز خواهی گشت

«وقتی گیلاس‌ها شکوفه کنند و
قمری بیدار شود.»

جهان را
در …

باران
بر کرانه‌های طلایی می‌بارد.

و عطرهای ماه مارس
در تن‌هامان می‌پیچند.

درست مثل …