عصر آهن است در گلو

عصر آهن است در گلو


عصر آهن است در گلو.
دیگر.

در خویش سکنی می‌کنی اما خود را باز نمی‌شناسی.
زندگی می‌کنی در سردابه‌ی متروکی که در آن به دلت گوش می‌دهی
وقتی چربی و فراموشی در رگ‌هایت منتشر می‌شوند
و در میانه‌ی درد آهک می‌شوی
و از دهانت
هجاهای سیاه می‌افتند.

به سوی نامشهود می‌روی
و می‌دانی که واقعی‌ست، آن‌چه وجود ندارد.
سربسته نگاه می‌داری دلایلت را و رویاهایت را
(هنوز رایحه‌ی خودکشی‌ها را از دست نداده‌ای)
آن‌ها خشم و تقوای تو را سیراب می‌کنند
چیز بسیاری از تو به جا نمی‌ماند:
سرگیجه‌ و ناخن انگشتان و
سایه‌ی خاطرات.
به ناپیدایی فکر می‌کنی.
تاریکی مغزت را نوازش می‌کنی.
فرو می‌شوی تا جگرِ سوخته- به-حزن.
چنین است عصر آهن در گلو.
حالا هیچ‌چیز، به درک در نمی‌آید.
و حتی چنین
عشق می‌ورزی
همان‌قدر که از دست داده‌ای.

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.