در جهالت سرد

در جهالت سرد


وحوش را دیدم که از دل مادرم به بیرون می‌جهیدند. تفاوتی نیست، میان اندوه مادرم و جسم من.

پس این است زندگی؟ نمی‌دانم. می‌دانم که خود را خاموش می‌کند مثل موج‌ها که در آب. چه باید کرد، وقتی مرددیم میان آرامش و اضطراب؟ نمی‌دانم، آرام می‌گیرم

در جهالت سرد.

در من آوازی است
که قطعی است. و هنوز سرگشته‌ام که معنایش چیست،‌این لطف بی‌امید. آوازی است پیش از مغاک، آری و فراسوی آن،‌دوباره زنگ برف و هنوز گوش مشتاقم در برابر پاتیل غم. اما

معنایش چیست، سرانجام
این لطف بی‌امید؟

پیشتر گفته‌ام از کسی که نگاهم می‌کند مادام که در خوابم. غریبه‌ای مستور در حافظه‌ام. او نیز خواهد مرد آیا؟

نمی‌دانم. نومیدانه

اهمیتش را از دست می‌دهد.

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.