دريا خنديد
در دور دست،
دندانهايش كف و
لبهايش آسمان.
– تو چه مىفروشى…
ادامهی مطلباگه همه دختراى عالم دس تو دست همديگه ميذاشتن مىتونستن حلقهيى دور دريا بزنن.…
ادامهی مطلبتو گرگ و ميش اگه پرسه بزنى
گاهى راتو گم مىكنى
گاهى هم نه.…
چهرهى خنك و خاموش رود
از من
بوسهيى خواست.…
فقط يه خيل ِ سيا رُ
مىرونن تو مزرعه
كه سينهى خاكو بشكافن، بكّارن …
ترانهيى كه نخواهم سرود
من هرگز
خفتهست روى لبانم.
ترانهيى
كه نخواهم سرود من …
رؤياهاتو محكم بچسب
واسه اين كه اگه رؤياها بميرن
زندهگى عين مرغ شكسته بالى …
تنها
مث باد
رو علفاى صحرا.
تنها
مث بطرى مشروب
واسه خودش تك و …
آه، جريان ستارهگان بر فراز خيابانهاى هارلم،
آه، شب، كه نفس كوچك نسيان است.…
از بندرگاه «الويرا»
برآنم كه عبورت را ببينم
تا به نامت بشناسم
و به …
هر كسى
بهتر از هيچ كسه.
تو اين گرگ و ميش بىحاصل
حتا مار…