ستاره‌گان

ستاره‌گان


آه، جريان ستاره‌گان بر فراز خيابان‌هاى هارلم،
آه، شب، كه نفس كوچك نسيان است.

شهرى بنا مى‌شود
با آواز مادرى.
شهرى خواب مى‌بيند
با لالايش.

دست برآر و ستاره‌يى بردار، پسر ِ تاريك.
بيرون از نفس كوچك نسيان كه شب است

تو فقط
ستاره‌يى
بردار.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.