گرگ و میش

گرگ و میش


تو گرگ و ميش اگه پرسه بزنى
گاهى راتو گم مى‌كنى
گاهى هم نه.

اگه به ديفار
مشت بكوبى
گاهى انگشتتو ميشكونى
گاهى هم نه.

همه مى‌دونن گاهى پيش اومده
كه ديوار برُمبه
گرگ و ميش صبح سفيد بشه
و زنجيرا
از دسّا و پاها
بريزه.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.