لذتی بیاندازه بردن از هیچ کاری نکردن
جز تحریک (با حضور محض خویش
پرشده …

لذتی بیاندازه بردن از هیچ کاری نکردن
جز تحریک (با حضور محض خویش
پرشده …
انتخاب یک قطعه شعر از مجموعه آثار پونژ دشوار است اما معمولا در انتولوژیها …
ادامهی مطلببر حرفنگارهی بوتههای شعر در جادهای که نه به دوردست اشیا میرود و نه …
ادامهی مطلبآتش از کبريت جسم میيابد
نفسی زنده با سيمای خود،
با درخشش خود، عمر …
روزی چند پس از زایش کودک، زیبایی زن تغییر کرده است.
چهرهی اغلب روی …
در نیمه راه بین قفسه۱ و سرداب۲ زبان فرانسه صندوق چوبی۳ را دارد، صندوق …
ادامهی مطلبصدف به درشتی سنگریزهای نسبتاً بزرگ، زیرتر است، رنگاش کمتر یکدست، سپید درخشان است. …
ادامهی مطلبمیان مهی که درختان را فروگرفته، برگهایشان میریزد. برگهایی که جمع شدهاند از اکسیدهشدن …
ادامهی مطلبهر تکه گوشتی یک کارخانهست، به نرمکردن و فشردهسازی خون.
لولهوار، کورههايی مشتعل، انبارههايی …
ادامهی مطلبصرف حضور اشیاء در «هاله ی حضور» آدمی به آنها کیفیتی میدهد که چون …
ادامهی مطلبآلن ستوکل در مقاله درخشاناش۱، این فرض را پیش میکشد که «خورشید» (شیئی که …
ادامهی مطلبجانداران از جایی به جایی در حرکتاند، حال آنکه گیاهان پیش چشمها آشکار میشوند.…
ادامهی مطلب