مودب میرعلایی
مؤدب میرعلایی، شاعر و مترجم، متولد ۱۳۴۶ است. ادبیات فارسی و سپس فرهنگ و زبانهای باستان خوانده است. در هلند تعلیم و تربیت خوانده و به عنوان مددکار اجتماعی مشغول به کار است. وی سالهای بسیار است که آثار شاعران مدرن هلند و بلژیک را ترجمه میکند. از او کتابی با عنوان «اکفراسیس» در نشر چشمه منتشر شده است.
مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
آن هنگام که میخندی، دنیا با تو میخندد؛
آن هنگام که اشک میریزی امّا، …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
آنگاه که خندید دانستم
در خنده اش درگیر می شوم و بخشی از آن …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
اگر در حال غرق شدن بودی، برای نجات تو می آمدم،
در پتویم می …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
مادرِ مادربزرگم سلطانا اورسویچ
شناور در آسمان بر ننویی چوبی
و سوار بر …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
وقتی هیچ کس ما را دوست ندارد
شروع میکنیم
مادرهایمان را دوست بداریم
…
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
آتش،از چهارگوشه تابستان شعله می کشد
جنگل اقاقیها مستانه سبز می شود
روحِ سبز …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
* به همراه نقدی از خوس میداخ
مثل وقتی که ماشینی مدتِ زیادی زیر …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
بزرگترین گناهی را که یک انسان می تواند مرتکب شود
مرتکب شده ام ، …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
ده سال صبوری
برای ساختن این کلبهی کوچک.
حالا، بادِ سرد در نیمی از …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
آلوهایی را که
در یخچال بودند
خورده ام
و اینکه تو شاید …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
کبوتر اشتباه کرده است.
چه اشتباهی.
سوی شمال رفت، به جنوب رسید.
فکر کرد …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها
پرسیدم هنوز دوستم داری
و تو پس از سکوتی طولانی
گفتی «نگاه کن» «دور …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها
در زیر چراغ، دور میز
ساکت غذا میخوریم: دستاهایمان
به مانند لکههای سفید میآیند …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها
همانطور که این جزیره از آنِ مرغان دریاییست
و مرغان دریایی از آنِ فریادهایشان…
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها
رخوت دراز کشیدن بر روی علفها را دوست دارم، مثل پادشاهی
مراقب هوادارانم. اندامهایم…
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها
من تو را دوست دارم. تو آن چه را که نمیتوانی دوست بدار
تواناییهایت …
ادامهی مطلب