شروه‌ی رخوت

شروه‌ی رخوت


رخوت دراز کشیدن بر روی علفها را دوست دارم، مثل پادشاهی
مراقب هوادارانم. اندام‌هایم
گویان به دست چپم
تو آنجا، دستم را بروی دهانم ببر، که دهن دره کنم
بسیار خوب، دوباره برو دراز بکش، آفرین
اینجا باید نظمی داشته باشد

رخوتِ بودن را دوست دارم
به نظرم چیزی شبیه این است که
در شرق به آن ذن می‌گویند
رخوت دراز کشیدن در تختخواب را دوست دارم
تو در کنارم، زانوانت بر پشت زانوانم
مثل دو «S»،
رخوتی که از وجود پذیرفتنی لب‌های تو
که مدتی‌ست بیداری و به من نگفته‌ای
رخوتی که با آن تندتر و تندتر می‌آیم
آرامشی که از آن وحشی و وحشی‌تر می‌شوم
رخوت دیپلماتیک تن‌ات
که می‌دهد و می‌گیرد، یکان دیپلماتیک‌ات

رخوت کشیدن سیگارِ برگی پس از آن
رخوت شکوه، رخوت برخورد ماشینش با درختی
در حرکت آهسته‌ی فیلم
عظمت انفجاری، وقار
این زندگی با وقار پایان می‌یابد.

درباره‌ی مودب میرعلایی

مؤدب میرعلایی، شاعر و مترجم، متولد ۱۳۴۶ است. ادبیات فارسی و سپس فرهنگ و زبان‌های باستان خوانده است. در هلند تعلیم و تربیت خوانده و به عنوان مددکار اجتماعی مشغول به کار است. وی سال‌های بسیار است که آثار شاعران مدرن هلند و بلژیک را ترجمه می‌کند. از او کتابی با عنوان «اکفراسیس» در نشر چشمه منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.