اگر شعر به روایت آنتونیو گاموندا، معرفت فقدان است، اگر شعر، به همان عبارت، …
ادامهی مطلبجئو بوگزا
تمام انسانها | جئو بوگزا
چندسالگی | جئوبوگزا
کسی در من،
کسی که هیچ رنجی با او غریبه نبود
از وقتی خودم …
در ورشو | جئو بوگزا
در ورشو، دخترکی چنین میگفت:
اگر میخواهی نوازشم کنی، مانعت نمیشوم
اگر میخواهی ببوسیام، …
یوآنا ماریا، یک شعر بلند | جئو بوگزا
لدو ایوو
از ابریق شکستهی داستایوفسکی
کریستوبال د سیلوای آتشنشان | لدو ایوو
روزنامههای عصر به سرعت
خبر مرگ خوان کریستوبال د سیلوای آتشنشان را میپراکنند
که …
اینک این منم | لدو ایوو
اینک این منم
کنارِ مزارت. هرمنگادا
تا بر جسم فقیر و نابت بگریم
که …
ناماش ژوزفا بود | لدو ایوو
ناماش ژورفا بود.
نه برای اینکه انبههای رسیده برایم گرد آورد
یا اینکه میبایست …
خود را در تو فرو میریزم | لدو ایوو
خفاشها مخفی میشوند | لدو ایوو
خفاشها لابلای پردههای گمرکخانه مخفی میشوند.
ولی کجا پنهان شوند
آدمیانی که سراسر زندگیشان …
همهی روز | لدو ایوو
همهی روز،
دروازه باز میماند
ولی شب خودم میروم و میبندمش.
چشم به راهِ …
فقرا سفر میکنند | لدو ایوو
فقرا سفر میکنند.
در ایستگاههای اتوبوس
مثل غازها، گردنهاشان را بالا میگیرند
تا علامتهای …
هر روز به ماسیو بازمیگردم | لدو ایوو
هر روز به ماسیو باز میگردم.
میآیم
در قایقهای گمشده،
در قطارهای تشنه،
در …
دریا در جهت معکوس | لدو ایوو
جندهخانههای ماسیو | لدو ایوو
جندهخانههای ماسیو
بر نوجوانی من، نور میپاشند.
از امتیازهای خاص زندگیام، یکی این است …
ادامهی مطلب