برای سکونت در خانه نیست که خانه میسازیم
برای سکونت در عشق نیست که …
در نسیان مینویسم
بلبلها از نو
سیاه از نامتنهاهی
بین ساعت پنج و هفت
هر روز
یک رفیق را در حال سقوط میبینی.…
تو تنهایی ای سرزمین
تو تنهایی ای سرزمین من
بیدوستانی که محبوس و ویرانشان کردی
میشنوی
آرام آرام …
زاده بر لبهی روز
در آستانهی روزی فاجعه به دنیا آمد
روزی چهره در چهرهی روزی دیگر -درست …
گوتان
شبیه واژهی هرگز بود آن زن
شرمی خاص
برمیخاست از پشت گردنش
یک جور …
اعتماد به نفس
پشت میز مینشیند و مینویسد
میگوید: با این شعر به قدرت نمیرسی
میگوید: با …
صداها
آن گامها: دنبال او میگردند؟
آن ماشین: دمِ خانهی او میایستد؟
آن مردان، در …
اروپا
گهوارهی سرمایهداری بود اروپا و کودک را در گهواره با طلا و نقرهی پرو، …
ادامهی مطلباین زن
[podcast]http://www.poets.ir/voice/Gelman.mp3[/podcast]
با گفتن از آنکه این زن، دو زن بود
هیچ نگفتهام
باید دوازده …
مرگ از در درآمد…
مرگ از در درآمد با یادآوریاش
نبرد را دوباره از سر خواهیم گرفت
دوباره …