از اتاقم
صدای فواره میشنوم.
یک انگشت تاک
و شعاعی از آفتاب.
دلم را
نشانه میروند.
در هوای مرداد
ابرها در سفرند.
من
به رویا میبینم
که رویا نمیبینم
در دل فواره.
اثری از : فدریکو گارسیا لورکا محسن عمادی
از اتاقم
صدای فواره میشنوم.
یک انگشت تاک
و شعاعی از آفتاب.
دلم را
نشانه میروند.
در هوای مرداد
ابرها در سفرند.
من
به رویا میبینم
که رویا نمیبینم
در دل فواره.