کودک خفته
یک اتاق را پر میکند.…
مالکیت
هر چه میخواهی آرزو کن!
همهچیز را.
میتوانی صاحب آن موسیقی باشی
که میتپد …
بعد
بعد
وقتی مردند
خواهم رقصید
گمشده در نور شراب
و عاشق نیمههای شب.…
در شبِ دل
میترسم
محزون
محزون وقتی میخواهم و وقتی نمیخواهم. محزون وقتی با تنی و وقتی نه. محزون …
ادامهی مطلبتنهایی
آه تنهایی ورزاها در کشتزار،
آه تنهایی انسان در خیابان!
در میان ماشینها، قطارها، …
نه، نمیشود خوابید…
نه، نمیشود خوابید…
هرچه سکوت جوانتر
خصالِ ندامتِ خاکسترین، پرطنینتر.
در اتاق قدم میزنم …
کوتاهی عمر
کوتاهی عمر
بهترین خصیصهی آدمیست
اینکه محو میشود
یکبار برای همیشه.
مرده از آغاز …
سکونت
دست میکشم از همه چیز
جز از تنهایی خویش.
در آن سکونت میکنم.
زمین …
خروسخوان
ساعتی پس از نیمهشب…
خروس میخواند…
به فریادم میرسد و
کابوسهایم را میرماند
که …
باد پاییزی
باد پاییزی.
دو بشقاب،
طرحشان فرق میکند.…
یکی از آن همه
یک غروب،
گوشهی اتوبوس ایستادهبودم،
منتظر ایستگاه شمارهی دو.
مرد ایستاده هم منتظر بود.…
باران بر خزه ها
باران بر خزهها
بیصدا
روزهای شادِ رفته را
یادآوری میکند.…
نامه
زنی
نامهای میخواند
در نور ماه.
شکوفههای گلابی.…
به هنگام روز
به هنگام روز
یا که شب
همیشه نوری
در اندرون دارم.
به هنگامهی غوغا …