ای دریا
خود را به تو میبخشم
افکارت را از دور میخوانم
انگشتان خمیدهی …

ای دریا
خود را به تو میبخشم
افکارت را از دور میخوانم
انگشتان خمیدهی …
یک کیهان،
والت ویتمن، پسر منهتن
گردنفراز، فربه و خوشگذران
که میخورد و مینوشد …
خیره و شگرف است که چگونه مرا میکشد بامداد
اگر نتوانم همیشه و اینک…
حالا کاری جز شنیدن نمیکنم،
تا آنچه میشنوم را
به درون این آواز گرد …
یک لمس است این آیا
که مرا تا هویتی تازه میلرزاند؟
شعلهها و اثیر …
بر این باورم که یک برگ علف هیچ فروتر از کار روزمرهی ستارگان نیست،…
ادامهی مطلبگمان دارم که میتوانم برگردم و
میان حیوانات زندگی کنم،
آنان بس آراماند و …
به حکایت یک جنگ دریایی کهن گوش میکنی؟
میخواهی بدانی در نور ماه و …
حالا از آنچه در اوان جوانی در تگزاس میدانستم حرف میزنم
( از سقوط …
فضا و زمان! حالا میبینم که حقیقت دارد آنچه گمان میبردم
آنچه گمان میبردم …
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﻛﺸﻴﺪﻥﻫﺎﻯ ﺯﻥ
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﺪ ﺷﻜﻔﺘﻪ
ﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ …