آری، تو نیز میآیی سرانجام
شادیِ کوچکِ عادیِ روزانه
برشی از نان چاودار خواهی بود
یا لیوانی پر از شیرِ خنک
و چون ابرهای تار در آسمان پرواز کنند
و خوشید خندان سرک بکشد
حس میکنم تو را، روی زبانم حتا بر سقف دهانم
پس برای من چون دختری میشوی با پستانهای زیبا
آهای! شادی کوچک سرخ عیدانه
هر تکّه از تنت را میبوسم
و نوازشکنان به رختخواب میبرمت
و میخوابم آنسان که خاک خوابیده
درست نزدیک بهار.
واقعا زیبا بود
https://hayatkhalvat.com