اورکت افتاده بر کف اتاق
بی هیچ قطره خونی بر آن
اورکت افتاده، خسته.
چروکیده و دور انداخته شده
اورکت! اورکت! اورکت!
برادر عزیزم برخیز
لااقل زانو بزن
کنار میلان جورجویچ خودت!
برادر عزیزم! نگاهبان تنهاییام
گرگ باراندیده، برفها خورده
لعنتها و تملقها شنیده
بلند شو! بلند شو!
جیبهای خالیات را حس میکنم
با دستهایم
که در آنها پروبال میزنند
درون آستین گشادت
جانوران کوچک بازوانم میخزند
شاید که نفسکشیدن آغاز کند
و چشمان خویش بگشاید، لرزان
سپس تکانی بخورد آستین
بالها را باز کند، بپرد، قارقار کند
و مرا با تاریکیهایش بپوشاند
من که خون و گوشت او هستم.
■ اشاره: شاعر بزرگ صرب متولد ۱۹۵۴، درس خوانده ادبیات دانشگاه بلگراد است و تاکنون چهار مجموعه شعر منتشر کرده است. همچنین هماکنون ویراستار نشریه «فصلنامه ادبی بلگراد» است. چارلز سیمیچ، شاعر آمریکایی برنده پولیتزر، اخیراً مجموعه شعرهایی از او با عنوان «پرتقالها و برف» ترجمه و منتشر کرده که هم اشعار و هم ترجمه بسیار مورد تحسین واقع شده است. شعرهایی از این دفتر برای نخستینبار توسط همکار گرانمایهی ما به زبان فارسی ترجمه شده و هماکنون در اختیار خوانندگان گرامی آنتولوژی خانهی شاعران جهان قرار میگیرد.