■ گذشته از تجربههای شخصی ذن بویسم، گینزبرگ از تکنیکهای هایکو در شعر استفاده فراوانی برده است. چیزی که خود آن را “شوک مردمک چشم” مینامد. چیزی که باعث میشود، به هنگام خواندن شعر نگاه خواننده را “بگیرد” و مکث کند. دو تصویر متضادی که در هایکوهای ژاپنی دیده میشود، معمولاً یکی نرم و دیگری سخت، یکی سرد و دیگری گرم، یکی سیاه و دیگری سفید. نمونهی چنین تصویر سازی هایی در اشعار او فراوان به چشم میخورد. مثالی که خود گینزبرگ ذکر میکند، «جعبه موسیقی هیدروژنی» در شعر زوزه است. مشابه این تأثیر را گینزبرگ در نقاشیهای سزان و به ویژه کنتراست رنگها در آثار او یافته بود.
هایکوی مرگ:
یک هفته پیش از مرگش، گینزبرگ به سنت دیرینهی هایکوسرایان و استادان ذن آخرین شعر/هایکوی خویش یا “هایکوی مرگ” خویش را چنین سرود:
برای دیدن تهی بیکران پهناور
از پنجره ببین
آسمان آبی را
هایکوهای ساخته شده در حیاتپشتی خانه شماره ۱۶۲۴ خیابان میلویا، برکلی. ۱۹۵۵. به هنگام خواندن کتاب چهار جلدی آر. چ. بلیتس «هایکو»:
خواندن هایکو
غمگین ام
در آرزوی گمنامی
■
ماه بر فراز سقف
کرمها در باغ
این خانه را اجاره میکنم.
■
یه کیر شق تو نیویورک
یه پسربچه
تو سانفرانسیسکو
■
چاییام را مینوشم
بدون شکر
فرقی نمیکند.
■
مگسی را له کردم
و پشیمانم
چرا چنین کردم؟
■
هایکوی زمستانی
نام گلها را
ندانستم ــ حالا
باغچهام از دست رفته است.
■
در طبقهی پانزدهم
سگی استخوان میجود
جیغ تاکسیها
■
سالی دیگر
گذشته است-جهان
فرقی نمیکند
■
در ایوان
توی شلوارکهای من،
اتوموبیل در باران برق می زند
■
دیوانه
از سینما بیرون میآید
خیابان در وقت ناهار.
■
شهرهای پسران
در گورهایشان است،
و در این شهر…
■
به پهلو آرمیدهام
در تهی:
نفسی در بینیام.
■
تراشیدن ریش را تمام میکنم
اما چشمهایی که نگاهم میکنند
در آینه ماندهاند.
■
گنجشک
وارونه میریند
–آه! مغزم و تخمها!
■
اولین چیزی که جستجو کردم
در باغچهی قدیمیام
درخت گیلاس بود
■
سر مایایی
بر تخته پارهی آب آوردهی پاسیفیک
ــ روزی در نیویورک زندگی خواهم کرد
■
میز تحریر کهنهام:
اولین چیزی که جستجو کردم
در خانهام.
■
دفترخاطرات کهنهام:
اولین چیزی که یافتم
بر میز تحریر قدیمیام.
■
روح مادرم:
اولین چیزی که یافتم
در اتاق نشیمن.
■
از سر شانههایم نگاه میکنم
پشت سرم پوشیده بود
از شکوفههای گیلاس
■
قورباغهای بر روی
ظرف شیه ای در داروخانه
باران تابستان بر پیاده روهای خاکستری
(پس از شیکی۱)
۱. Shiki ماسااوکا شیکی (۱۸۶۷-1902) شاعر و منتقد بزرگ ژاپنی عصر میجی. از مدافعان سرسخت مدرنیسم شعر ژاپنی و به ویژه هایکو بود.
قطعه بانک اروزی موفقیت برای شما دارد
ترجمه پنج شعر از #ابراهیم_نصرالله
#شعر_به_وقت_گرینویچ
#سعید_جهانپولاد
#معرفی_شاعر_فلسطینی
#ابراهیم_نصرالله
#سعید_جهانپولاد
#شعر_به_وقت_گرینویچ
ابراهیم نصرالله
متولد ۱۹۵۴ (سن ۶۵ سال)، عمان، اردن
محل سکونت: عمان، اردن ، شاعر و نویسنده فلسطینی اردنی معاصر عرب ، او جایزه نقدی پنج هزار دلاری 2018 بوکر عربی را بخاطر رمان جنگ دوم سگ از آن خود کرد
« روزها »
روز اول
دستم
تابوت روان بر شانه ها را
بدرقه کرد
فردایش برایم کفنی فرستادند
روز دوم
دستم
سوی گلی شکوفا پر زد
فردایش
تابوتی برایم فرستادند
روز سوم
فریاد کشیدم
می خواهم که زندگی کنم
فردایش برایم قاتلی فرستادند
« همسایه »
بر فراز صبح
در زیر یوغ
خورشید غروب میکند
و ظلمت
در نفس نفسهای سوزناک امان
تنوره می کشد
این خانه های نیمه کاره ایی
که در آنیم
جایی کمتر از
اسارتگاهی جنگی نیست
” سردرگمی ”
در آغاز
اسبها گفتند ،
ما دشتها را خواهانیم
عقابها گفتند
ما ستیغ کوه ها را
مارها گفتند
ما شهدشیرینی را خواهانیم
پس آنگاه
انسان
حیران برجای ماند
” رویا کوچک ”
سه رویای کوچک
تنها از شب عبور کردن
دنبال پناهگاهی گشتن
و ناگهان
گلوله ایی صفیرکشان
که پر پر میکند
قلب کودکی را
“گورستان”
دور از گلدانها و
قیچی زنان خانه دار
در گورستان ،
بوته گل سرخی زمزمه کرد
” تاسف میخورم در اینجا
به حال
غنچه هایی که
وحشت شکوفایی را هنوز
نمی شناسند”
” همخانه ”
آری
خانه ، گوری است
با پنجره ایی و
دری
لباس شبخواب ، نیمی کفن است و
تختخواب نیمی از تابوت
و تو ، تنها بانویی
که می توانی
با حضورت
این صحنه را
برهم بزنی
#ابراهیم_نصرالله
ترجمه از عربی به انگلیسی
امنیا امین
ابراهیم مواویی
ترجمه به فارسی
#سعید_جهانپولاد
#شعر_به_وقت_گرینویچ
باورم نمیشه یه ک×ر شق تو نیویورک چیه دیگه ؟؟
باورش نمیشد
تعجب
خنده