شیر سیاه سپیدهدمان را به وقت غروب مینوشیم
صبحها مینوشیم ظهرها مینوشیم شبها مینوشیم
مینوشیم و مینوشیم
در هوا گوری حفر میکنیم در هوا تنگ نمیآرامیم
مردی در خانه زندگی میکند با مارها بازی میکند مینویسد
مینویسد وقتی که آفتاب غروب میکند به آلمان موی طلایی تو مارگارته
مینویسد و از خانه بیرون میرود ستارهها میدرخشند سوت میزند سگانش را میخواند
سوت میزند یهودیانش را میخواند تا گوری حفر کنند در خاک
حال فرمانمان میدهد بنوازید و برقصید
شیر سیاه سپیدهدمان تو را شبها مینوشیم
تو را صبحها مینوشیم ظهرها مینوشیم به وقت غروب تو را مینوشیم
مینوشیم و مینوشیم
مردی درخانه زندگی میکند با مارها بازی میکند مینویسد
مینویسد وقتی که آفتاب غروب می کند به آلمان موی طلایی تو مارگارته
موی خاکستری تو سولامیت درهوا گوری حفر میکنیم در هوا تنگ نمیآرامیم
حال فریاد میزند تو خاک را عمیقتر بکن و تو بخوان و بنواز
دست به سلاح کمر میبرد تکانش میدهد چشمانش آبیست
تو خاک را عمیقتر بکن و تو همچنان بخوان و بنواز
شیرسیاه سپیدهدمان تو را شبها مینوشیم
تو را ظهرها مینوشیم صبحها مینوشیم بهوقت غروب تو را مینوشیم
مینوشیم و مینوشیم
مردی در خانه زندگی میکند موی طلایی تو مارگارته
موی خاکستری تو سولامیت با مارها بازی میکند
فریاد میزند مرگ را شیرینتر بنوازید مرگ استادی از سرزمین آلمان است
فریاد میزند ویولونها را تاریکتر بنوازید پس دود شوید و به بالا روید
پس گوری در ابرها از آنِ شماست در ابرها تنگ نمیآرامید
شیر سیاه سپیدهدمان تو را شبها مینوشیم
تو را ظهرها مینوشیم مرگ استادی از سرزمین آلمان است
تو را بهوقت غروب مینوشیم صبحها مینوشیم مینوشیم و مینوشیم
مرگ استادی از سرزمین آلمان است چشم او آبیست
تو را نشانه میگیرد تیرش خطا نمیرود تیر او سربیست
مردی درخانه زندگی میکند موی طلایی تو مارگارته
سگانش را به جانمان میاندازد گوری در هوا ارزانیمان میدارد
با مارها بازی میکند رؤیا میبیند مرگ استادی از سرزمین آلمان است
موی طلایی تو مارگارته
موی خاکستری تو سولامیت!
فوگ، قطعه موسیقی که در آن یک، دو یا چند تم تکرار میشوند، در هم میآویزند و به شیوه کونتراپون پرداخت مییابند. فوگ از کاملترین اشکال موسیقی کلیسایی و یکی از پیچیدهترین انواع موسیقی پولیفونیک است.