ترس از اینکه پلیس جلوی ماشین را بگیرد
ترس از اینکه شب خوابم ببرد
ترس از اینکه شب خوابم نبرد
ترس از طغیان گذشته
ترس از پروازِ حال
ترس از تلفنی ک نصفِ شب زنگ بخورد
ترس از امواج الکتریکی
ترس از خدمتکاری که روی لُپ اش خال دارد
ترس از اضطراب
ترس از شناسایی زوریِ جنازه ئ دوست ات
ترس از بی پولی
ترس از پولِ زیادی ، (هرچند کسی باور نمی کند)
ترس از پرونده های روانی
ترس از اینکه دیر ، ترس از اینکه زودتر از دیگران برسی
ترس از پاکتی بر روش دستخطِ بچه هام
ترس از اینکه پیش از من بمیرند و من احساس گناه کنم
ترس از زندگی با مادرم ، در این سن که هر دو پیر محسوب می شویم
ترس از پریشانی
ترس از این ک روز با نوشته ای غمناک شب شود
ترس از اینکه بیدار شوم و تو رفته باشی
ترس از این که عاشق نباشم ، به اندازه کافی عاشق نباشم
ترس از مرگ
ترس از عمرِ طولانی
ترس از مرگ
( این را که یکبار گفته بودم )
.