جنگِ مقدس l هیو هاژ

جنگِ مقدس l هیو هاژ


 

 

این پسر است
نیرومند و بلند .

این مادر است ،
زنی که پسر را زایید
نیرومند و بلند.

این پدر است ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند.

این گلوله است ،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این ماشه است ،
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد ،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند.

این گروهبان است
گروهبانی که ماشه را کشید ،
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد ،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این ستوان است ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید ،
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این سرهنگ است ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این ژنرال است ،
کسی که به سرهنگ فرمان داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این ارتش است ،
که ژنرال هدایتش می کند ،
ژنرالی که به سرهنگ حکم داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید
ماشه ای گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این پول است ،
که ارتش را می سازد ،
ارتشی که ژنرال هدایتش کرد ،
ژنرالی که به سرهنگ حکم داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید ،
ماشه ای گه گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این مالیات است ،
که پول را فراهم می کند ،
پولی که ارتش را می ساخت ،
ارتشی که ژنرال هدایتش می کند ،
ژنرالی که به سرهنگ حکم داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

اینها شهروندند ،
که مالیات پرداختند،
مالیاتی که پول را فراهم کرد ،
پولی که ارتش را ساخت ،
ارتشی که ژنرال هدایتش کرد ،
ژنرالی که به سرهنگ حکم داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید
ماشه ای گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند.

این فقط بر طبق قانون است ،
به خاطر شهروندان ،
که مالیات پرداختند،
مالیاتی که پول را فراهم کرد ،
پولی که ارتش ساخت ،
ارتشی که ژنرال هدایتش کرد ،
ژنرالی که به سرهنگ حکم داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید ،
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این دولت است
که فقط بر طبق قانون است
قانونی به خاطر شهروندان ،
شهروندانی که مالیات پرداختند،
مالیاتی که پول را فراهم کرد ،
پولی که ارتش را ساخت ،
ارتشی که ژنرال هدایتش کرد ،
ژنرالی که به سرهنگ حکم داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این رئیس جمهور است ،
کسی که در راس دولت است ،
دولتی که فقط بر طبق قانون است ،
قانونی به خاطر شهروندان ،
شهروندانی که مالیات پرداختند،
مالیاتی که پول را فراهم کرد ،
پولی که ارتش را ساخت ،
ارتشی که ژنرال هدایتش کرد ،
ژنرالی که به سرهنگ حکم داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این سیاست معقول است
که رئیس جمهور را تحت تاثیر قرار داد ،
رئیس جمهوری که در راس دولت بود ،
دولتی که فقط بر طبق قانون است ،
قانونی به خاطر شهروندان ،
شهروندانی مالیات پرداختند،
مالیاتی که پول را فراهم کرد ،
پولی که ارتش را ساخت ،
ارتشی که ژنرال هدایتش کرد ،
ژنرالی که به سرهنگ حکم داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این جنگ مقدس است ،
که با سیاست معقول ، تجهیز شد ،
سیاستی که رئیس جمهور را تحت تاثیر قرار داد
رئیسی که در راس دولت بود ،
دولتی که فقط بر طبق قانون بود ،
قانونی به خاطر شهروندان ،
شهروندانی که مالیات پرداختند،
مالیاتی که پول را فراهم کرد ،
پولی که ارتش را ساخت ،
ارتشی که ژنرال هدایتش کرد ،
ژنرالی که به سرهنگ حکم داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این ایمان راسخ است ،
که آتش جنگ مقدس را برافروخت ،
جنگی که با سیاست معقول ، تجهیز شد ،
سیاستی که رئیس جمهور را تحت تاثیر قرار داد
رئیسی که در راس دولت بود ،
که فقط بر طبق قانون ،
به خاطر شهروندان ،
شهروندانی که مالیات پرداختند،
مالیاتی که پول فراهم می کرد ،
پولی که ارتش را ساخت ،
ارتشی که ژنرال هدایتش کرد ،
ژنرالی که به سرهنگ حکم داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید ،
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای که پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این مذهب است ،
که ایمان راسخ را تحریک کرد ،
ایمانی که آتش جنگ مقدس را برافروخت ،
جنگی که با سیاست معقول ، تجهیز شد ،
سیاستی که رئیس جمهور را تحت تاثیر قرار داد ،
رئیسی که در راس دولت بود ،
دولتی که فقط بر طبق قانون ،
به خاطر شهروندان ،
شهروندانی که مالیات پرداختند،
مالیاتی که پول را فراهم می کرد ،
پولی که ارتش را ساخت ،
ارتشی که ژنرال هدایتش کرد ،
ژنرالی که به سرهنگ حکم داد ،
سرهنگی که ستوان را تعلیم داد ،
ستوانی که به گروهبان دستور داد ،
گروهبانی که ماشه را کشید ،
ماشه ای که گلوله را شلیک کرد،
گلوله ای پدر را کشت ،
مردی که عاشق مادر بود ،
زنی که پسر را زایید ،
نیرومند و بلند .

این خداست ، خدایی که گریست ..

 

درباره‌ی باهار افسری

باهار افسری، شاعر، مترجم و‌ مدرس . متولد ۱۳۶۳ در شیراز . دانش‌آموخته‌ی رشته مترجمی و مطالعات ترجمه در مقاطع لیسانس و فوق‌لیسانس. موضوع پایان‌نامه ارشد وی «بررسی performabilty و Readability شش ترجمه فارسی نمایشنامه‌ی در انتظار گودو از منظر تئوری اسکوپوس» بوده است . او عضو انجمن صنفی مترجمان ایران است و دبیر بخش شعر جهان نشریه ادبی مایا بوده است و با نشریاتی همچون نیویورکر فارسی، نوشتا، شبکه‌ آفتاب، تاک، همکاری داشته و از وی آثاری در چند آنتالوژی از جمله «این روشنای نزدیک » به چاپ رسیده است. ترجمه یک مجموعه داستان به نام "هر چیزی ممکن است" نوشته ی الیزابت استراوت از وی توسط نشر نفیر منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.