گورستان، قطعۀ گورهای کوچک.
ما، سالخوردگان، در خفا می گذریم،
مثلِ پولدارها که از …
یک فیلم دهه شصتی
بازگشت به خانه
ساعت چهار صبح
شکنجهها
سه غریب ترین کلمه
ویتنام
نقش
خيال میکنم امتحان فارغالتحصيلیام را میدهم:
دو بوزينه زنجيری بر پنجرهای مینشينند
بيرون پنجره …
نکته
خواهرم شعر نمیگه خيلی بعيده که یهو شروع کنه به شعر گفتن به مادرش …
ادامهی مطلب