جامعه، فرد، طبیعت، هر سه آشوباند (گردابوار و آشوب)
۱. جامعه، کندوی آشوب است: اردوی تجمیع، کورهی مُردهسوزی، اتاق گاز، زندان، سردخانه.
۲. فرد (آدمی) رقّت شدّت-آشوب است (جیاکومتتی).
۳. طبیعت (جهان بیرون) مادهی ضخیم آشوب است.
آشوب گذشته و آینده، از گور و سرآغاز، از تجزیه جسدها و کرمها (در غلاف انرژی)
طبیعت است: آشوب-پرورده.
آری بیا در این غوطه بزنیم [چه خود بداند یا نه، هر فرد، هرشخصی به گونهای مقدر به او باز میگردد (با زندگی، با مرگ)]. مرگ و زندگی دوباره. (بگذار جهان باززاده شود، این ظریفترین چیز)
پاریس، ۲ اوت ۱۹۵۱