چمن، باران به رویا میبیند و
درخت، باد.
تنها در طلسم هزارتویمان
بر تور خیال
غنچهی گلهای سرخ را
قلابدوزی کردیم.
تنها صورتِ ما خاکی بود
و در چشمهامان
همزمان
تب و سوز ستارگان.
تقدیرمان را یافتیم:
زیباست رویاهای برآمده
زیباتر،
آنها که برنمیآیند.
رویاهای بر نیامده
اثری از : ساتو سالمینیتتی محسن عمادی