چمن، باران به رویا میبیند و
درخت، باد.
تنها در طلسم هزارتویمان
بر تور …
عطش
صورتش به زلالی آب است و
رد آسمان بر خندههایش
شاهراه دندانش را میپیمایم…
تب و سوز ستارگان
چمن، باران به رویا میبیند و
درخت، باد.
تنها در طلسم هزارتویمان
بر تور …
اتاقهای زندگی: سه شعر
میآزاردم مژههای بلندش،
هراسانم میکند آزادیاش به رویاهایش.
میخواستم بمکم کیرش را
و گریهکنم…
تصویر خدا
چه خواهی کرد
بیعینک و عکس و انعکاس؟
قلم به دستِ که خواهی داد …