یک نور، یک چراغ.
دوریِ شب.
دوریِ دوری
از من زاده میشود،
زاده میشود با موسیقی.
رها زیستن.
در آن حدود
آن تابوتها
آن تنهایی
آن سکون مقدس آلت تناسلی.
آزادیِ خاکستر بودن فقط.
میمیرم
در موسیقی آلات تناسلی.
اثری از : آلخاندرا پیزارنیک محسن عمادی
یک نور، یک چراغ.
دوریِ شب.
دوریِ دوری
از من زاده میشود،
زاده میشود با موسیقی.
رها زیستن.
در آن حدود
آن تابوتها
آن تنهایی
آن سکون مقدس آلت تناسلی.
آزادیِ خاکستر بودن فقط.
میمیرم
در موسیقی آلات تناسلی.