قایقی تنها.
مردی تنها بر سکان.
و خلیجی خالی
سرتاسر.
بر دوردست افق،
چند جزیرهی تنها
سنگین سنگین
پدیدار میشوند.
در جهان
پاییز در نوسان است.
چه کوچک به چشم میآید
اندوه انسان،
چه وسیع و رفیع
دریا و آسمان.
قایقی تنها.
مردی تنها بر سکان
که هیچ ندارد
برای بردن و
از دست دادن.