بخواب، فانوس شیطان!
رفیق نابابی هستم من.
اما بر پیشانی
بهجای چین و چروک
مرداد و آبان را رفیق داشتن،
قرار از من میرباید.
خواهم گذشت از بیابان
از نیزار،
رنج خواهم کشید شادمانه با مرداد
و فرو میریزم با آبان
بر زمین
فرو میبارم.
تنها هستم کم و بیش
تنها سخت خوابم میبرد
و ماه میخزد مفلوک
میپرم از پرچین
میگذرم از گودال
و فرو مینشینم آنگاه.
میچکد در آبگذر
پس از چکههایی چند
سرم.
آرزویش میکنم برای قطرهها.
فانوس شیطان، ای فریب!
همهچیز دروغ است!
فانوس شیطان یا روشنایی مردابی یا روشنایی کاذب، نامهایی هستند برای یک پدیدهی طبیعی. نوری فسفرین که گاه در طبیعت ظهور میکند. حکایات بسیار میتوان یافت در باب این نور سبز در فولکلور ملل. گروهی آن را روح کودکانی میدانند که پیش از تعمید درگذشتهاند گروهی روح جادوگراناش میدانند. میگویند فانوس شیطان که معمولن در حوالی مردابها ظهور میکند، رهگذران را دعوت میکند به اعماق مرداب. در گورستانها، وقتی کسی تازه در گذشتهاست، ظهورش نشانهی رنج و شکنجهی روح مرده است. میگویند اگر در جنگلی آنها را دست بیندازی و سوت بزنی، تو را گمراه میکند و اگر بهآئین باشی راه را نشانت میدهد. میگویند اگر پیراهنت را برعکس بپوشی، فانوس شیطان هیچ آسیبی به تو نمیرساند. استعارهای از فریب: در باغ سبز.