گورستان همین نزدیکی هاست
همانجایی که من و تو می خوابیم
در میان میوه آبی کاکتوس ها
در میان سوسن های آبی
و کودکانی که هیجان زده جیغ می کشند
گویی که مردگان راه را بر نور بسته اند.
از اینجا تا گورستان
همه چیز آبی، طلایی، روشن.
چهار گام به این سو و دنیای مردگان.
چهار گام به آن سو و دنیای زندگان.
روشن، آبی، طلایی.
پسر من در آنجا بزرگ می شود به تنهایی.