چه می خواهد این باد تلخ
که از گنداب ها بر می خیزد
پنجره را با زور باز می کند
وقتی در آغوشم لباس به تو می پوشانم؟
که بر ما تسلط پیدا کند، ما را به زانو در آورد.
تحت سلطه، به زانو در آمده،
خون هر دوی ما سرازیر می شود.
دیگر چه می خواهد این باد
که هر لحظه تلخ تر می شود؟
که ما را از هم جدا کند.