گلها را دوست ندارم زنان را دوست دارم ولی وقتی که میان یاسهای بنفش خوابیدم از دوردست نفس سردابی برآمد دلگیر مثل آپارتمانهای خیابان اصلی شهر در شبی مصنوعی از چشمهای مصنوعی تو از لبهای مصنوعی تو از پستانهای مصنوعیات و حالت موهایت دوستات دارم دستهگل یاس در تفرجی که باغ به بیرون گام مینهد در غروب با گلهای سرخ ناگفته پستانهایش پوشیده در گلبرگهای گل سرخ پراگ که در پنجرههای گشوده نفس میکشد خنکای گرگ و میش و در خواب که بودم یاس بنفش به هیات گلی در میدان سنت ونسل شکفت.
