ماهی سالمون | ماریان بوروُچ

ماهی سالمون | ماریان بوروُچ


چه زیاد سالمون‌ها
سکس را دوست دارند که حاضرند خلافِ جریان آبی
که خیره کننده می‌تازد، با سرعتِ
صد مایل در ساعت سربالا شنا کنند (اهل تحقیق، خودتان را خسته نکنید، از رقم درست زیاد دور نیستم.)
چه سرپا ایستادیم ما، ته ریزه‌های کهنهٔ
چنین «اوه خدای من» یک‌نفسی
داروین … (این تفاوت، این همان‌چیزی، اشتهاهای حیوانی و توفندگی و پایداری، این ایمان،
یک چیز بعدی شگفت)
مخش را بیشتر بعد از ظهرها روی بالشی در اتاق پذیرایی
غرق در توجّه ساکت او
منفجر می‌کرد! – اِما، که به او می‌گویند،
پرستار کامل زن، که با بیمار کامل ازدواج کرده بود،
یک زندگی رؤیای ویکتوریایی، حدس می‌زنم با کاغذ دیواری با راه راه مخملی حتّی
روی سقف.
زیرا آن سفری که در جوانی رفت
جوانی جاودانی است، جزیرهٔ
سنگ‌پشت‌های عظیم‌الجثّه و سهرهٔ فسقلی کاکتوس
به اضافهٔ آن
لکّهٔ سبز در دریا، بقایای «دی ان ایِ»
آن «دودو»ی بزرگ منقرض شده
که بیش از حدّ به ملاحان چماق به دست اعتماد کرده بود، بسا عجیب و غریب،
و درشت‌تر، و مسلّماً
پُرپَرتر و مبهوت‌‌تر از عمو سِدریک بزرگِ تحمل‌ناپذیر و بی‌نظیر
که درباره‌اش شنیده‌ام، تنها چیزی که در عروسی می‌خواست کمی باربیکوی درست و حسابی بود.
نیروهای حیات
اسرارآمیزند. لیکن مهیّج
و دردناک، در اوت در آلاسکا نزدیک
بندر سِوارد، در آتش‌سوزی زلزلهٔ ۱۹۶۴ به هوا رفت، هر سال آنگاه که ما
در دامنهٔ کنار پشته‌ی سالمون‌ها
میخکوب ایستاده‌ایم،
تکّه‌ای از درختان، رودخانهٔ آفتابی
غرّان، آن عضله‌ورها که در جهش بر آن
پس رانده می‌شوند، شکوه شکست
تازه‌کاران دوباره از نو
انسان. پرسشِ
دوست داشتن زبان ندارد.

درباره‌ی علی فردوسی

علی فردوسی، رئیس دپارتمان تاریخ و علوم سیاسی دانشگاه نوتردام در کالیفرنیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.