به پای موج شکنها خیزاب میکوبد
در دشت متروکه باران
شلاقکش بر ارابهای تنها
یاغیان در غارها انبوه.
شبجامههایشان چه بلند
مالگیرانِ رسمی دولت
پی تعقیبِ فراریانِ مالیات
در فاضلابهای شهر به کنکاش.
رازآیینهای جادوانهشان
روسپیان معبد را به خواب برده
و ادیبان و شاعران همگی
یاری خیالی به بر گرفتهاند.
شاید «کاتو»ی بزرگمغز۱
بستاید «اصولِ باستانی» را
ملوانانِ ستبرتن اما
سر طغیان دارند از پی پول و غذا
گرم تختِ بزرگِ سزار
حالیا کارمند دونپایه
روی فرمِ صورتیرنگش
مینگارد «کارِ من پسندم نیست.»
بیبهره از وفور و ترحم
پرندههای کوچکِ سرخپا
روی تخمهای خالخال نشسته
چشم دوانده تا چه شهری آنفلوانزا بگیرد.
از دگرجای میکنند آهنگ
رمههای گوزن بیحد و مرّ
راهِ پُرخزه میبُرند صدفرسنگ
ناگهان بیصدا و سریع.
۱. کاتو: سیاستمدار بزرگ روم باستان و تئوریسین بازسازی یونان و هلنیسم. او کتابی به نام اصول باستانی نوشته بود و همین اساس نظری سیاست امپراطوری روم بود. اما دخالت او در تنش بین ارتشیان، جنگهای روم و کارتاژ را رقم زد. این بیت تقابل دو گونه شخصیت در روانشناسی زمان اودن را نشان میدهد. اکتومورف [کاتوی بزرگمغز] و مزومورف [دریانوردان ستبرتن].