انبوهی از دود کدر
و فولادهای اسقاطی
احاطهام کردهاند در این قطار،
ذهنام در گذشتههای دور میلولد
و آینده زنگار بسته است:
خورشید را دیدم
که شهوتناک
در دنیایی بدوی فرو خرامید و
گذاشت تا تاریکی،
قطارِ مرا در برگیرد،
چرا که در آنسوی زمین
دیگرانی به انتظار سپیده نشسته بودند.
نیویورک، پاترسون
نوامبر ۱۹۴۹
آفتابغروب | آلن گینزبرگ
اثری از : آلن گینزبرگ وحید روزبهانی