شعر شب

شعر شب


دیشب جغدی
در آبی پررنگ
شمار نامعینی از آوازهای خوشتراش را
به دل جهانی پرتاب کرد که
برحسب اتفاق ربع مایلی دورتر
من ایستاده بودم.
نمی‌توانم بگویم
کدامشان بود
کشتی ممنوع بود یا شکوهمندی آسمان
چنان دور، اما،
مگر آن‌ها لحظاتی نیستند
که شیرین‌ترند و بهتر از دانستن‌؟
برف می‌بارید
فراوان مثل ستاره‌ها
درخت‌های تیره را پر می‌کرد
که می‌شد خیال کرد
چیزی جز زیبایی دلیل بودنشان نبود.
خیال می‌کنم اگر این حکایت قصه‌ی دیگری بود
آیا پافشاری نمی‌کرد برای دانستن هرچه می‌توان دانست؟
شتابان بر دشت‌ها
تا به آن نامی دهد، -منظورم، جغد است.-
ولی این قصه، حکایت من است، این شعر شب
و تنها من آن‌جا ایستاده‌ام، گوش می‌کنم
و دست‌هایم را پیش می‌آورم برای روشنی نرمی
که از آسمان می‌بارد. این جهان را دوست دارم،
دوستش دارم، نه به خاطر جواب‌هایش.
آرزو دارم که جغد خوش شانس باشد
هرچه باشد نامش-
و به برف خوش‌آمد مبسوطی می‌گویم
هرچه باشد دشواری و راحتی‌اش
و معنای زیبایش.

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.