کسی بر تپهی ديگر.
بهتر آن است که يکراست
نگاهشان نکنی. نظارهشان کنی
از گوشهی چشمات
مثل نگاهکردن به منظرهای از کوپهی قطار
در آرامش محض و سکوت.
گويي همديگر را لمس میکنند
ماه پير در بازوان ماه نو
مسافت اشيای بس دور.
شايد گاهی در آسمان ديدهباشی،
تکهای از جامی سياه.
در تمام مدت نور فرو مینشيند.
يک پرسش بديهی اين است: آيا تو
بيرون در شبی تاريک بودی
آيا ما در ميان سرما زندگی کرديم.
يک پرسش طبيعی اين است:
آيا تو به سمت آنها گام برداشتی
آيا ما کاملا تنها هستيم.