شهوت دستهای زلالت
در نيمهروشن شعلهها!
آنها به درخت بلوط و گلهای سرخ طعمی بخشيدند
و به مرگ. زمستان کهن.
پرندهها دنبال ارزن میگشتند
و ناگاه ارزنها از جنس برف بودند.
عين کلمات
تکهای از خورشيد، روشنی يک فرشته
و نيز مه و درختان.
و ما
برساختهی نسيم صبح.