از خود در آمدم تا بجویمات،
ای شبح دیرین!
از خود در آمدم
و تو در من بودی!
چه زیباست جستجویت در خیابان
با چشمهای باز،
جستنات در سنگها و ابرها و باد.
و چه زیباست
کز پس جستجویی چنین
ناگهان یافتنت
در عین بیخبری
در عین خستگی
مادام که خفتهام.