چنین موج میزنی از آب،
زلال،
و گیسوان بلندت از دریایند هنوز،
و بادهایت به پیش میرانند و
موجها به راهات میبرند،
چونان که بامداد،
از راه امواج،
آرام.
و چنین از راه میرسی ناگهان،
چونان که بامداد،
و در ساحل
رازِ روز
دوباره زاده میشود.
اثری از : محسن عمادی گابریل زید
چنین موج میزنی از آب،
زلال،
و گیسوان بلندت از دریایند هنوز،
و بادهایت به پیش میرانند و
موجها به راهات میبرند،
چونان که بامداد،
از راه امواج،
آرام.
و چنین از راه میرسی ناگهان،
چونان که بامداد،
و در ساحل
رازِ روز
دوباره زاده میشود.