نگاه کردن، عشق است

نگاه کردن، عشق است


همین جا بمان عشقم
همین گونه که هستی
بمان
و تنها
به من نگاه کن

نگاه کردن
عشق است

برهنه ام
برهنه ام تا برای تو راه باشم
این گونه برهنه و تن به تن

بگذار نفس هایم
روی تن ات
سیر کند

چشم هایت
سینه های برهنه ات
لب هایت
همین گونه بیا
و در بسترم، کنارم بخواب

و ببوس مرا
بی وفقه
باز هم بلند بلند ببوس مرا

آری
عشق
همین سفرهای طولانی را
می طلبد

هر لحظه سوی خود
بِکش مرا

بِکش تا بدانم
سهم توام
تا بدانی سهم منی
این گونه محکم.. این گونه گرم
سمت خود بِکش مرا

درباره‌ی سیامک تقی‌زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.