وقتی به تو می اندیشم

وقتی به تو می اندیشم


وقتی به تو می اندیشم
آهویی تشنه
کنار نهر می آید
و وسعت چراگاهان را
به چشم می بینم

هر عصر با تو
دانه ای زیتون سبز
تکه ای از آبی دریا
مرا مست می کند

به تو که می اندیشم
هر آنجا که دستان تو
لمس شان کرده را گل می کارم
اسب ها را آب می دهم
و کوه ها را طور دیگری دوست می دارم

درباره‌ی سیامک تقی‌زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.