ستمگران
مردمی بودند
که لباس از تن در میآوردند
لباس میپوشیدند،
کار میکردند
در ساعات تاریک کوچک،
کاغذ بُر میزدند
و همقطارانشان را تعقیب میکردند
از کازیه
تا سطل زباله،
حالا دل کندهاند
از حکومت،
دیگر منطقی شدهاند ستمگران
ماشینهایی هستند بیخستگی،
نه سیاه مست میشوند
نه تلو تلو میخورند
رومبا هم نمیرقصند
کارشان را میکنند
حرف میزنند مثل سیمهای خاردار
و هربار میتوانی هویتات را
در کلامشان تشخیص دهی:
یک-دو-سه یا
چهار-پنج-شش-هفت
یا صفر،
محال بودند این ماشینها
اگر اختراع نشدهبودند.
ستمگران
اثری از : محسن عمادی پنتی ساریکوسکی