سخن طلاست

از سکوت ایده‌آل نساز
سخن طلاست.
در سکوت، موش و میکسوماتوز تکثیر می‌شود
به تومور نگاه کن، چه خاموش می‌بلعدت
نیازی به مکالمه ندارد.
فکر نکن جلاد با قربانیانش گپ می‌زند
خیال نکن تومور می‌گوید صبح بخیر
خیال نکن بی‌عشقی اقرار می‌کند به قصورش
فکر نکن گلوله‌ها وقت تلف می‌کنند برای نزاع
انتظار داری طناب گریه کند؟
توقع داری قرص خواب آه بکشد؟
باور نکن کسی قصد و غرضش را خواهد نوشت
وقتی موش‌ها زبانش را خورده‌اند
انتظار داری سیم خاردار به جای سوزن گرامافون به کار برود؟
خیال نکن در سکوت چیزی خواهد رست
جز آن سکوت که خاتمه‌ی تمامی سکوت‌هاست
هرچه درخیالمان برده‌ی ماست
ارباب ماست.
بهشت، آب، آتش، عشق
و مرگ
رام دست ماست.