زن سوخت،
عریان زیر لباسهای سوختهاش
بدون شرم، بدون یاس، بدون امید.
سوخت،
دهان …

زن سوخت،
عریان زیر لباسهای سوختهاش
بدون شرم، بدون یاس، بدون امید.
سوخت،
دهان …
بر دار مکن کسی را که پیشاپیش سر از تنش جدا کردهاند.
شلیک نکن …
راهیاست که هیچکس پیش از تو نپیمودهاست.
شاید از آن توست.
اگر تو پیدایش …
اندرسون دارد یک مهمانی لعنتی ترتیب میدهد.
اندرسون حتی نمیتواند راست بایستد
اندرسون واقعن …
از سکوت ایدهآل نساز
سخن طلاست.
در سکوت، موش و میکسوماتوز تکثیر میشود
به …
چیزی خشک میشود
میپژمرد
میچروکد.
برگهایش میریزند
چشمهایش
انگشتهایش.
اما ریشهاش
معلق است زیر …
ایکاش به جای تو بودم وقتی به من خیانت میکردی ایکاش به جای عاشقت …
ادامهی مطلب