چیزی نمیدانم از هستی اشیا،
کیفیتشان را اما میشناسم.
هستیات را میشناسم و
کیفیتات را نه!
این دسیسه و هوس بیپایان
چگونه پیدا شد؟
به لحنی سوزان
سرما گفت:
با سوزاندن اشیا
به سردی آیا؟
مربع کن دایره را،
چه کثرت وجوهی!
و از آغازها بیاغاز :
بر مه بنویس!
نگاه کن چه میکند،
دستی که مینویسد در آینه؟
کمال همه چیز
در مسیر معکوس است.