لندن

لندن


۱

خاطره‌ی تو
غلاف صدفی بر گوش من
می‌مکد و نجوا می‌کند.

۲

به خاطر می‌آورم:
کوچه‌ی عریض باغ‌های کینگستون را
که در سه خط
شهر بزرگ را وصف می‌کردند:
شبی تابستانی بیرون ایستگاه زیرزمینی بارون کورت
آن‌جا که خط پیکادیلی دماغش را پیش می‌آورد
از شیار سیاهی در خاک.

۳

در همر اسمیت بنگاهی پیدا کرده‌ام
که با هم توافق داریم
در موضوع ماشین تحریرم.
بی‌چک و چانه، با لبخند
آن شیئ ظریف را پرت می‌کنم روی پیشخوان
در آن کلبه‌ی صد ساله
بی‌چک و چانه، با لبخند
مرد به من سه پوند می‌دهد.
می‌داند که زود بر می‌گردم
می‌دانم که زود برخواهم گشت.

۴

توت‌فرنگی‌، توت‌فرنگی‌
بشتابید، بشتابید!
بشتابید ارواح و
بخرید شال و شلوار
امتحان کنید این ساعت مچی را!
در گوشه‌ی یک خیابان
مادری دختر دوازده ساله‌اش را
به مزایده می‌گذارد
در گوشه‌ی دیگر کلاشی از چین می‌گوید
(منظورش تریاک است، یحتمل.)
بشتابید! خدایان،
بشتابید! بلال.
عشق،‌ می‌فروشیم.
قاتل، می‌فروشیم.
تراموا بخرید.
این خیابان، این محله، این شهر
به فروش می‌رود،
اصلن خود وست‌مینستر آببِی.
قیمت هرچیز، روی پیشانی‌اش
و من می‌دانم
که در این چانه‌بازار
از همه‌چیزی کم‌بهاترم.

۵

در تقاطع خیابان‌ها
عضو ارتش رستگاری
از مسیح می‌گوید، از منجی ما.
جمع اندکی سفیهانه زل می‌زنند
به ژست کاسبکارانه‌اش
پسرکی تنباکوی جویدنی‌اش را تف می‌کند
بر جعبه‌ای که مرد بر آن ایستاده است.
گناه، خون، صلیب
آراسته به بزاق می‌جهد
از گلوی سوزناک پیامبر
جمعیت استقبال می‌کند از هر تفریحی
و وقتی مرد از زایمان سخن می‌راند
قحبه‌ی همسایه
تمام زایمان‌های خود را به خاطر می‌آورد.

۶

سرانجام،‌ در خط راز!
حالا می‌دانم پسر روزنامه‌فروش
در گوش مشتریان
چه نجوا می‌کرد
وقتی سکه در دستانش می‌لغزید:
این اسم اسبیه که امروز عصر
مسابقه رو می‌بره!

۷

بسیارند کسانی که نفرین می‌کنند
تو را و نامت را
من اما، تقدیس‌ات می‌کنم:
من بودی تو سراسر: شعر و گرسنگی و عشق.
آموختی‌ام
که چهره‌های زشت
زیبا می‌شوند
وقتی از نزدیک
تماشایشان می‌کنیم.

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.