امروز بیمار شده است جانم
حتی در چشم کلاغی نگاه کردن نتوانم
او خواهد سوخت از این لحظه
در اتاقِ مفرغیِ سردِ مریض خانه
در آتشِ سرخ و ماتی
راستی… خواهرِ هنوز کوچکم!
کنون، درست مثل تو، کوتاهتر از آنم
که گُلهایِ بیدمشک را بچینم.
اثری از : کامیار محسنین کنجی میازاوا
امروز بیمار شده است جانم
حتی در چشم کلاغی نگاه کردن نتوانم
او خواهد سوخت از این لحظه
در اتاقِ مفرغیِ سردِ مریض خانه
در آتشِ سرخ و ماتی
راستی… خواهرِ هنوز کوچکم!
کنون، درست مثل تو، کوتاهتر از آنم
که گُلهایِ بیدمشک را بچینم.