درخت

درخت


با خونسردی، با چهره‌ای بی تفاوت
خوشامد می‌گویم بعد از ظهرها را، سپیده‌دم‌ها را.

درختی هستم که خواهم ایستاد و چشم خواهم دوخت
هم طوفان را، هم آسمان نیلی را.

خواهم گفت که زندگی تابوتیست
که اندرونش شادی و غم مردم می‌میرند.

درباره‌ی کامیار محسنین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.