ماه نوامبر.
رعد و برق
خون گرم تابستان را
میمکد.
ناقوسی
که کرها و لالهایش مینوازند.
باد
در قوطیهای زنگار بسته
عشقبازی میکند.
خاطرهای،
آستین مترسکی
افتاده
بر ساقههای بریده.
ماه
سکهی برنجی عتیقی
که تنها میتوان
با عنبیهی مردی مست
سودایش کرد.
ماه نوامبر
گلویی در غره و سلخ
به کوک نشخوار.