با هر نفسم دوستت دارم

با هر نفسم دوستت دارم


 با هر نفسم دوستت دارم
مثل مرغ‌های طوفان برایت ترانه می‌سرایم
عمرم را به تو می‌دهم – تو مرگ به من می‌دهی
و با کلمات وحشتناکت زخم بر تنم می‌زنی.

سرم را بر قلبت گذاشتی
دیشب، لبانم را بر سینه‌ات
و اینک می‌گویی باید جدا شویم
به خاطر ترس، قلبت باید خفقان بگیرد:

نمی‌توانی بر خلاف دنیا گام برداری
فقط محض خاطر من – اینست تکیه کلامت،
اما من – زیبایی پروردگار افشان است
در گیسوانت، در نگاهت.

خردمندی عروس پروردگار – هر جان
که شریک است در عشق او، تو، و من.
دو عاشق شریکند در هاله نورت
و یکی فانی‌ست، آن یکی آسمانی:

او که به زمین آمد را شاید بدانی
که دوستت داشت – که کتمانش می‌کنی،
اینک همان بلا را بر سر من نازل می‌کنی:
یکی برایت مرد، و یکی خواهد مرد.

درباره‌ی کامیار محسنین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.