فقط تا وقتی تمام شود این سیگار،
لحظهای کوتاه در پایان کار،
وقتی به روی زمین میریزد خاکسترهای آرام،
و در نور آتش، از انتهای چوب سیگار،
با غرابت میآمیزد با موسیقی جاز،
آن سایه در هم شکسته میرقصد به روی دیوار،
به حافظهام اجازه میدهم که به یاد آورم
پندارهای از تو را، با تمام رویاهای در یادم.
و بعد وداع، – بدرود! – کار رویا تمام است.
چهرهات چهرهایست که نمیتوانم فراموشش کنم،
رنگش، جزء به جزءش، هر کدامش،
کلمات همیشه نه، لبخندها هنوز نه.
اما در روزِ تو، خورشید است این لحظه
به روی یک تپه، آن وقت که خورشید غروب کرده.

فقط تا وقتی تمام شود این سیگار
اثری از : ادنا سنت وینسنت میلی کامیار محسنین